کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

شعر یونانی

قلب من زندانست  نقب در نقب فروبسته بهم

غنچه ای ساخته از آهن سرخ     قلب من قفل بزرگیست زخون

داغگاهی است دلم    غیرتآنجامجروح

بیگناهی مصلوب

و شجاعت سیلی خور   قتلگاهی است شقایق ها را.

زخمها را ورم آورده دلم

پای تا سر همه قلبم ؛ قلبم

 می تپم ؛ می تابم ؛ می توفم  ای گلابی کبود!

ای حباب تاریک  چه هواها که بسر داری دراین خفقان!

.........

قلب من قاره مدفونیست

آرزوها اندر آن شبحی آدمگون

عشق؛بی عطر ؛گدا

خشم بی دندان ؛پیچان درخویش

کینه؛بی حربه؛سردرکف؛گم

بیم؛دراوج؛عقابی است عبوس

آه قلبم چه هراسستانی است.

پشت دیوار دلم آسمانیست چو نیلوفر سبز  بال پرواز در آن همهمه ساز آفتابش خندان

کهکشانش شط روشن در شب

ای جدارعبث!ای یاوه حصار!

من چه نزدیکم و چه دورم از نور.

همه شب برمی آید از این شب

صوت غمگین محبوسی از حجره تنگ:

آه ای آزادی

وطنم قلب منست

قلب من زندانیست

سیاوش کسرایی

 

*چند وقته این شعر دوباره ذهنم رو مشغول کرده است یادآور روزهای ۱۸تیر سال ۷۸ هرچند۱۸ تیر کجا ۲۷ دی کجا اما شعر زیبایست

روزمرگی

امروز در کارگاهی سرد بتن ریزی داشتیم حالا من نمی دانم پیمانکار چرا اصرار داره بتن ریزی انجام بده با علم به اینکه برف در راه من هم اجازه دادم بتن ریزی رو انجام بده و سرما هم سیلی های جانانه ای بر صورتم زده که هنوز جاش باقیه
اما نوشتن در کارگاه در کانکس هم حال میده

چند وقتی میشه کل ملت شریف منزل و فامیل گیر دادن اقا وقت شه آستین رو بالا بزن اساسی گیر دادن
ازهم نسلی ها فقط من موندم . فکر کنم رایزنیها و ماموریتهای غیر رسمی شروع شده هر کسی به من میرسه میگه فرهاد خودت واقعا کسی رو در نظر نداری با هزار قسم ول کن میشن
من موندم در عجب انگار یکی از کارهای عقب مونده ملت اینه که من ازدواج نکردم و احساس گناه از اینکه کوتاهی در حقم کردن
از بس جا خالی زدم بریدم پاتکهاشون تازگیها خیلی شدید و سهمگین شده

* در میخانه ببستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند


ااز دوستانی که کامنت گذاشتند و دیر تایید شد دوباره عذر میخوام دیگه تکرار نمیشه