کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

* من مانده ام انبوهی کار های مانده
وقتی دچار درد مزمن خود آزاری میشم چهار دیواری ( اتاق) تصمیمیگریم رو گرد گیری می کنم و داغم را تازه می کنم و احساس تنبلی درد می گیرم و اما روز بعد جسم خسته و کوفته و فکر آشفته و ../
لاجرم گردی از فراموشی درمان تنبلی درد من میشود و تا صباحی چند انگار اتفاقی نیفتاده باشه بی خیال کارها عقب مانده و چیز های دیگه میشم
خلاصه تنبلی بد دردیه !

* هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم / هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد