* من مانده ام انبوهی کار های مانده
وقتی دچار درد مزمن خود آزاری میشم چهار دیواری ( اتاق) تصمیمیگریم رو گرد گیری می کنم و داغم را تازه می کنم و احساس تنبلی درد می گیرم و اما روز بعد جسم خسته و کوفته و فکر آشفته و ../
لاجرم گردی از فراموشی درمان تنبلی درد من میشود و تا صباحی چند انگار اتفاقی نیفتاده باشه بی خیال کارها عقب مانده و چیز های دیگه میشم
خلاصه تنبلی بد دردیه !
* هرچند پیر و خسته دل و ناتوان شدم / هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم