کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

و به یاد آور که زندگی باد است

برآن مدار سرخ همیشه
خورشید خستگی ست که می گردد
مستی به گریه می خواند:
- باران عنایتی ست
من سال هاست آه که دستم را
در شرشر مداوم باران نشسته ام.

برآن مدار سرخ همیشه
خورشید خستگی ست که می گردد
و مستها که می خوانند :
- ما از شرابخانه نمی آییم.

عمری ست آه
که مرگ مرگ سرخ پرنده
مثل گدای کور خیابان است
خاموش و منتظر.
شاید پرنده این همه را میدید
که با وجود آن همه خط
میخواند:
من در تمام مدت پرواز
بر خط بی نهایت فاصل پریده ام.

هوشنگ گلشیری

*
نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم دوشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:32 ب.ظ http://matrokeh.blogsky.com

اره...گاهی این زندگی هم طوفانه هم باد هم ....گیجم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد