کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

کوچه رندان

من ار چه عاشقم و رندم و نامه سیاه هزار شکر که یاران شهر بی گنهند

سفر به گذشته های دور و سفر به چند لحظه قبل و تفکر درباره آنچه انجام دادی و تاسف از بابت اینکه کاش این کار رو انجام نمیدادم یا انجام میدادم و تاسف از گفتنی ها و ناگفته ها و یاد آوری لحظاتی که به دلایل واهی ناشی از غرور یا جوانی یا ...... از دست دادی و عصبانی از کارهایی که داری انجام می دی و گویی دیگه یارای مقابله با خواسته های قسمتی از وجودت رو نداری و فرمانبردارش شدی چنان بهمت میریزه که گاه حتی تاب تحمل خودت رو نداری و از هر چیز ی دلگیر و عصبانی میشی خسته و ........ منتظری منتظر .......

به چشم عقل در این رهگذار پر آشوب/ جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
نظرات 1 + ارسال نظر
شهره دوشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام
هر موقع بهم ریختی بدون که هیچکس توی عالم پیدا نمیشه که اشتباه نکنه و هر کس هم نتیجه اش را می بینه .شهامت بعضی موقع ها یعنی همین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد