سفر به گذشته های دور و سفر به چند لحظه قبل و تفکر درباره آنچه انجام دادی و تاسف از بابت اینکه کاش این کار رو انجام نمیدادم یا انجام میدادم و تاسف از گفتنی ها و ناگفته ها و یاد آوری لحظاتی که به دلایل واهی ناشی از غرور یا جوانی یا ...... از دست دادی و عصبانی از کارهایی که داری انجام می دی و گویی دیگه یارای مقابله با خواسته های قسمتی از وجودت رو نداری و فرمانبردارش شدی چنان بهمت میریزه که گاه حتی تاب تحمل خودت رو نداری و از هر چیز ی دلگیر و عصبانی میشی خسته و ........ منتظری منتظر .......
به چشم عقل در این رهگذار پر آشوب/ جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
سلام
هر موقع بهم ریختی بدون که هیچکس توی عالم پیدا نمیشه که اشتباه نکنه و هر کس هم نتیجه اش را می بینه .شهامت بعضی موقع ها یعنی همین.